خاطره یکی از رزمندگان مهاجردر مورد کمک های شهید صدوقی به محرومان بلوچستان
دردهمین روز ازمبارک رمضان (مصادف با 11 تیر ماه سال 1361 شمسی ) شهید صدوقی با زبانی روزه توسط کوردلان منافق در محراب نماز جمعه یزد ترور شد و به خون خودغلطید ، به همین مناسبت گوشه ای از خدمات این شهید به محرومان جامعه را بازگو می کنیم. اواخر مهرماه و اوایل آبانماه سال 1358 بود ، یک گروه از پاسداران ماموریت یافتیم که ازسپاه زاهدان برای تشکیل سپاه چابهار به آن شهرستان عزیمت نمائیم ، تعداد اعضای گروه 18 تا 20 نفر و ترکیبی از پاسداران مهاجر و بومی آن استان بود ، پاسداران اصفهانی ، یزدی و سیستانی در این گروه بودند ، فرماندهی گروه بعهده پاسدار قاسم میش مست از برادران غیور سیستانی بود ، پس از عزیمت به چابهار، در ساختمان سپاه که در نزدیکی های ساحل دریای عمان بود مستقر شدیم ، شهر چابهار برخلاف امروز شهر کوچکی بود که فقط یک خیابان اصلی داشت این خیابان از ورودی شهر( از سمت ایرانشهر) بطرف ساحل امتداد داشت و به اسکله قدیمی شهر ختم می شد چند صد متر مانده به اسکله ، یک سه راهی وجود داشت که دست چپ می پیچید و بطرف اداره پست و تلگراف میرفت ، ساختمان این اداره در زمان استیلای پرتغالی ها ساخته شده بود، از جلوی درب ورودی اداره پست بطرف ساحل میرفتیم تا به ساختمان سپاه که در نزدیکی استادیوم ورزشی شهر بود می رسیدیم ، سپاه و جهاد سازندگی در مجاورت هم و دیوار به دیواریکدیگر بود .هدف از تشکیل سپاه در چابهار ایجاد امنیت برای مردم ، مسائل فرهنگی و محرومیت زدائی از قشر محروم آن دیار بود ، با توجه به اینکه پاسداران مهاجر یزدی پایه گذار سپاه سیستان و بلوچستان بودند ( به فرماندهی حاج آقا اشجع ) به همین جهت گزارش محرومیت بعضی مناطق سیستان و بلوچستان را باستحضار سومین شهید محراب و نماینده امام (ره) و امام جمعه فقید یزد( آیت الله شهید صدوقی) رسانده بودند
با توجه به اینکه شهید صدوقی توجه ویژه ای به محرومین داشت به همین جهت در کمک به آنها در کل کشور پیشتاز بود ، آقای صدوقی جهت رفع محرومیت چندین کامیون مایحتاج عمومی از قبیل آرد ، روغن نباتی قند و سایر اقلام را به سپاه سیستان و بلوچستان ارسال و سپاه استان نیز آن را به سپاه شهرستانها گسیل داشته بود ، یکی از این کامیونها نیز به چابهار رسید و در سپاه تخلیه گردید ، فردای آن روز تعدادی ازپاسداران در حالی که لباسهای انیفورم استتار پلنگی پوشیده بودیم ماشین سپاه ( که در آن زمان سیمرغ وانت بود) را پر از کیسه های آرد و قوطی های 5/4کیلوئی روغن نباتی کرده و بطرف مناطق محروم چابهار حرکت کردیم ، این مناطق اغلب در اطراف و خارج از شهر بود، راههای آنجا خاکی و ماسه های رملی بود و عبور ماشین از مسیرها سخت بود ، کپرنشین ها نیز از یکدیگر فاصله داشتند به همین جهت می بایست از پای ماشین تا محل کپرها کیسه های آرد را به پشت می کشیدیم و به کپرنشینان هدیه میکردیم ، این برای اولین بار در قرن اخیر بود که قوای نظامی برخاسته از متن مردم ، امنیت را با محرومیت زدائی همراه کرده و لبخند به لبان مردم محرومین می نشاندند و البته خود نیز از این خدمت صادقانه دچار وجد و سرور می شدند . در آن مقطع این حرکت در سایر شهرهای استان سیستان و بلوچستان نیز توسط پاسداران رواج داشت .
درود خدا به روح شهید صدوقی و روح شهدای پاسداری که در این خدمت رسانی سهیم بودند .و درود بر شهید محمد حسین زحمتکش ، مهاجر یزدی که در این گروه بود و نهایتا نیز در همان خطه سیستان و بلوچستان ( جاده زابل ) شهید گردید.