خاطرات انقلاب (قسمت سوم )
فرار سربازان ارتش از پادگانها
در بحبوحه انقلاب و در بهمن ماه سال 57 ، حضرت امام خمینی ره فرمان دادند که سربازان ارتش پادگانها را ترک کرده و به خیل مردم مسلمان انقلابی بپیوندند تا از این طریق پشت شاه را بشکنند و دیگر ارتشی وجود نداشته باشد تا مقابل تظاهرات و راهپیمائی مردم مسلمان بایستد و مردم را به گلوله ببندند.
آن زمان برادرم حاج حسین قانع و یکی دیگر از عزآبادی ها بنام حاج رضا قانع فرزند غلامعلی مند حسین و یکی از بچه های رستاق و تعداد قابل توجهی از سربازان یزدی در ذوب آهن اصفهان به خدمت سربازی مشغول بودند ، اگرچه سربازان شاغل در ذوب آهن اصفهان به کارهای فنی مشغول بودند و با راهپیمائی ها مردم مقابله نمی کردند مع الوصف آنها نیز به فرمان حضرت امام گردن نهاده و این فرمان را با جان و دل پذیرا شدند ، بهر حال در یک مرحله تعداد 25 نفر از سربازان یزدی که محمد حسین نیز جزء آنها بود از آنجا فرار و به یزد آمدند و در مرحله دیگر 75 نفر از سربازان یزدی فرار کردند و به یزد بازگشتند ، در مجموع 100 نفر از یزدی ها فرار کردند ، یکی از بچه های یزد بنام مرتضی تعریف میکرد که فرمانده ما یک سرهنگ بود و با فرار سربازان به شدت خشمناک شده و در حضور بقیه سربازان از شدت عصبانیت نعره میکشیده و به شهید صدوقی اهانت میکرده و میگفته شنیده ام یک شیخی بنام صدوقی در یزد دستور داده که سربازان یزدی فرار کنند و آنها فرار کرده اند ، آنها را چکار با سیاست که دستور فرار سربازان را داده اند.
مرتضی میگفت وقتی سربازان یزدی فرار کردند ، این سرهنگ تمام وسایل شخصی سربازان که داخل کمدهای انفرادی آنها بود به سرقت برده بود حتی از ملافه ها نیز نگذشته بود.
یادم هست که تعدادی از این سربازان روزها به منزل ما می آمدند و با برادرم راجع به کارها مشورت میکردند ، محمد حسین ارشد گروهان یزدیها بود و بقول معروف خیلی هوای آنها را داشت و سربازان خیلی با او صمیمی بودند.
همان زمان علما دستور داده بودند که جوانان انقلابی موهای سر خود را مانند سربازان کوتاه کنند تا سربازان فراری در میان جمعیت و تظاهرات قابل شناسایی نباشند و توسط ساواک و ماموران امنیتی شاه دستگیر نشوند.
علی ایحال ، پس از اینکه انقلاب در روز 22 بهمن به پیروزی رسید ، امام خمینی ره فرمان دادند که سربازان فراری فورا" به پادگاهای محل خدمت خود بازگردند و به تشکیلات ارتش سر و سامان بدهند ، حاج حسین نیز با سایر دوستانش به خدمت بازگشته و پس از چند ماه خدمت و با پایان یافتن مدت خدمت ، از سربازی ترخیص گردیدند.
نکته قابل توجهی که حاج حسین بعدها تعریف میکرد این بود که سربازان پس از بازگشت به ذوب آهن ، آن فرمانده خائن شاه دوست و ضد روحانیت و ضد انقلاب را شدیدا کتک زده و دستگیر و تحویل نیروهای انقلابی داده بودند.
فرار سربازان در آن مقطع تاریخی ، آن هم به فرمان امام خمینی ره ، یکی از تصمیمات مهم و تاریخی حضرت امام بود و این حرکت سرنوشت ساز بود که واقعا" پشت ارتش شاه را شکست .
شادی روح شهدای انقلاب و روح امام خمینی صلوات.