سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از دشمنی که در سینه ها مخفیانه رخنه می کند و در گوشها آهسته می دمد، بپرهیزید [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
شهادت امام رشا (ع) ، حاج محمد حسین جهانی نسب ، شهدا ، جریان فتنه ، شهدای مهاجر ، شهید علی دهقان منشادی ، ایام و مناسبتهای سال ، شهداء ، ولایت و امام خمینی ره ، نوکران استکبار جهانی ، سیستان و بلوچستان ، انقلاب اسلامی ، اخبار استان سیستان و بلوچستان ، محرم و عاشورا ، اخبار جهان اسلام ، عبدالمالک ریگی ، مناسبت های سال ، شهادت ، دفاع مقدس ، یزد ، یزد شناسی‏ ، روحانیت ، استان سیستان و بلوچستان را بهتر بشناسیم ، محکومیت اغتشاشگران توسط نهادهای استان سیستان و بلوچستان ، شهدا ، صحرای طبس ، استکبار جهانی ، 22بهمن ، آمریکا ، اخبار ، دستگیری ، روستای برگه ، زاهدان ، پنجم اردیبهشت ، شهیدان اسفندیاری ، شهید رمضان احمدی ، شهید ، سروده ، علی صیاد شیرازی ، مرحوم آغاسی ، شهید عباسعلی خمری ، شهیدان ، عبدالمالک ، علی دهقان منشادی ، سوم خرداد ، سالگرد شهادت ، سپاه سیستان و بلوچستان ، روستای برکه ، شکست سبزها ، شلمچه ، ریگی ، شکست آمریکا ، شهید آوینی ، شهید جواد جهانی نسب ، شهید سهراب اسفندیاری ، شهید سید کاظم حسینی زاده ، شهید صالح ، شهید صدوقی ، صدام ، شهید محمد رضا فتوحی ، جانعلی اسفندیاری ، پیروزی انقلاب اسلامی ، جنگ تحمیلی ، خاطرات انقلاب ، خلبان شجاع ایرانی ، روستای برگه ساری ، جنایتکار ، احمدی نژاد ، آیت الله نجفی مرعشی ، اخبار سیستان و بلوچستان ، اخبار وضعیت مسلمانان جهان ، امام حسن عسکری ، اطلاعیه ، امام زمان (ع) ، تسلیت ، ایام ومناسبتها ، یادمان ، نیکشهر ، هتک حرمت‏ ، نماینده آمریکا ، مراسم سالگرد شهادت ، مقام معظم رهبری ، هواپیما سی یکصد و سی ، هوای نفس کروبی و موسوی ، هوشمند ، واقعه کشف حجاب رضاخانی ، والده شهید سهراب اسفندیاری- سیستان و بلوچستان -روستای برکه - شهر ، والفجر8 ، وجه تسمیه یزد ، وداع رزمندگان ، ورود امام ، ورود امام به میهن ، وصیتنامه ، وفات حضرت معصومه(س) ، وقایع تاریخی ، وقایع دی ماه ، ولایت ، ولایت و امام خمینی ، مقبره آیت الله خاتمی ، مقدس ، ملاد پیامبر اعظم ص ، مناسبت های سال ، مراسم سالگرد شهادت شهید فتوحی ، مراسم سالگرد شهید فتوحی ، مراسم شهیدان حسینی زاده و کندلی ، مراسم نخل برداری ، مرتضی مطهری ، نوجوان شهید حزب الله ، نوکر ان استکبار جهانی ، نوکران استعمار ، نوکران استکبارجهانی ، نویسنده‏ ، نیروی هوایی ایران ، هشت سال دفاع مقدس ، هفته دفاع مقدس ، هفته قوه قضائیه ، هفته وحدت ، همراه با شهید محراب ، همراهی مردم با نظام ، همنوایی با دشمن صهیونیست ، هامون پوزک ، هامون صابری ، هبوط مسیح ، ولایت و امام خمینی(ره) ، یا حسن مظلوم (ع) ، یادگار شهید ، یادمان شهدا- شرف آباد رستاق- شهرستان صدوق- استاندار یزد- امام جم ، یادمان شهداء - عزآباد رستاق- شهرستان صدوق ، یادواره ، یادواره شهدا بیسیه چی یزد ، یادواره شهداء ، یاور رزمندگان ، یزد امام شهر ، محرومین ، یزد شهر بادگیرها ، یوالله ، یوم الله -22 بهمن- مبارک - ولایتمدار- رزمندگان- جانبازان- امت شه ، یوم الله 9 دی ، یوم الله-12 بهمن - دهه فجر -ورود امام خمینی ره به ایران ، ایام ومناسبتهای سال ، ایت الله صذوقی ، ایران اسلامی ، ایران هسته ای ، بازتاب حضور عاشورائیان در رسانه های خارجی ، بازدید آمریکائیان از شلمچه ، بازدید از جبهه ، باقرصاد ، بانوان شهیده یزدی ، بحران سوریه ، بختیار ، بخش گهرباران ، برادران یوسف ، برگزاری جلسه قران در منزل شهید حسینی زاده ، بزرگداشت 22 بهمن ، بستن فرودگاهها ، بسیجیان یزد ، بلوچستان ، بمناسبت سالگرد شهادت -شهید محمدعلی قانع عزآبادی -گرامیداشت -سیست ، به امامت رهبر معظم انقلاب ، بهار ، بهشت زهرا ، بهشت زهرای ، بودائی ، بیانات رهبر معظم انقلاب ، بیسیم چی ، بیمارستان صحرائی سپاه ، پاسخ ضرغامی به سید حسن خمینی ، پاسداران مهاجر یزدی ، پاسگاه شهربانی ، پدر شهید محمد حسین زحمتکش ، تشرف به اسلام ، تشییع جنازه سرمایه داری غرب ، تشییع جنازه مادر شهید ، تشییع جنازه میلیونی و با شکوه ، تصاویر تظاهرات دوران انقلاب ، تظاهرات در یزد ، تعرض فتنه گران به جایگاه رهبری ، تفحص ، تهدید عبدالمالک ریگی هنگام دستگیری ، توتم ، توطئه های استکباری آمریکا علیه انقلاب اسلامی ایران ، توطئه های استکباری علیه انقلاب ایران ، توفان شن ، تولد حضرت زینب (س) ، تی الغدیر ، تی شرت ، جاطرات زمستانی ، امام زمان ع ، امامت ، امامزاده میرسید حسن ، امامشهر ، امید آمریکا به جنبش سبز اموی ، انتقاد روزنامه اعتماد ازبی بی سی ، انتقاد مشاور خاتمی از موسوی و کروبی ، انقلاب اسلامی و امام خمینی ره ، انقلاب اسلامی و روحانیت ، اهانت به رهبر معظم انقلاب ، اهانت شرکت امریکائی به اسلام ، اهواز ، اوایل انقلاب ، ای منافق ، ایام و مناسبت های سال ، اعتراض به حضور کروبی در قزوین ، اعتراف فرقه ضاله بهائیت به حضور در اغتشتشات ، اعتراف مشاور میرحسین موسوی به جاسوسی ، اعزام آشوبگران به تهران ، اعزامی از ساری ، اف-4 ، افغانستان ، اقبال لاهوری ، اقتدار ، الگو سازی ، الی بیت المقدس ، امام ، امام جسن مجتبی ع ، امام جعفر صادق ، امام جمعه زاهدان ، امام حسن عسکری(ع) ، امام حسن عسکری(ع) - میلاد با سعادت - آقا امام زمان (ع) ، امام حسن مجتبی(ع) ، امام خمینی ، امام خمینی ره ، امام خمینی- قیام علیه مستکبرین ، امام خمینی و ولایت ، امام رضا ع ، امام رضا(ع) ، اشپیگل ، اشرار و خوانین ، اصفهان ، اصلاح طلبان ، استان سیستان و بلوچستان رابهتر بشناسیم ، استان مازندران ، استان یزد ، استفاده از جذابیت های جنسی توسط سبزها ، اخبارجهان اسلام‏‏ ، اربعین حسینی ، اربعین حسینی - شیعیان جهان ، ارجاع پرونده فرزندان هاشمی به دادسرا ، اردوگاه های عراق ، اسارت ، اساسنامه سپاه ، اسامی استانداران سابق ، اسامی شهدای مهاجر ، استاد شایق ، استاد شهید ، آیت الله نوری همدانی ، آیت‌الله خامنه‌ای احیاگر خط امام است ، اپوزیسیون ، اجازه نمی دهیم حریم ولایت مورد هتک حرمت قرار گیرد ، احادیث ، اخبار اقتصادی ، اخبار جریانات فتنه ، آمریکای جهانخوار و توطئه هایش علیه ایران ، آمریکای جهانخوارو توطئه هایش علیه ایران ، آموزش قرآن ، آوینی ، آیت الله بهجت ، آیت الله خاتمی ، آیت الله سیبوی ، آیت الله سید جواد مدرسی ، آیت الله صدوقی‏ ، آیت الله مصباح یزدی ، 22بهمن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ، 29 فروردین ، 5اردیبهشت1358 ، آزاد سازی خرمشهر ، آغاز ، آغاز ولایت صاحب الزمان (ع) ، «سر عظیم» شعر جدید عبدالمجید فرایی ، 12 دیماه ، 14 خرداد 1368 ، 19دی ، 19دی سال1356 ، 21دیماه ، جنبش سبز ، جندالله ، دفاع از رهبر ، روستای حاجی آباد رستاق ، روستای کلا ، رونمائی ، ریزَ80 درصدی آراء موسوی ، رودخانه هیرمند ، روز آزادی خرمشهر ، روز ارتش ، روز پاسدار ، روز جمهوری اسلامی ، روز قدس ، روز معلم ، روزنامه جوان ، روزی که امیر کبیر گریست ، زندگینامه شهید علی دهقان منشادی ، زندگینامه شهید محمد علی قانع ، ساده ریستی ، ساده زیستی رهبر انقلاب ، سازمان بسیچ ، سازندگی توسط سپاه ، سال نو ، سالروز حماسه شهدای هویزه ، سالروز درگذشت جهان پهلوان تختی ، سالروز شهادت سردار علی دهقان منشادی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :101
بازدید دیروز :217
کل بازدید :599745
تعداد کل یاداشته ها : 409
103/2/10
10:10 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
مهاجر شرق[3]
سی سال قبل در روز سیزدهم شهریور 1358 هنگامی که صدای هل من ناصر یاران خمینی کبیر (ره) را از رادیو یزد شنیدم خود را آماده برای یاری اسلام - انقلاب نوپای اسلامی و رهبر انقلاب حضرت آیت الله امام خمینی (ره) نمودم و به خیل یاوران او پیوستم - در آن روز رادیوی یزد اعلامیه سپاه پاسداران را قرائت میکرد و ندا میداد که انقلاب اسلامی در خطه سیستان و بلوچستان نیاز به محافظ دارد و از جوانان برومند و انقلابی میخواست که به یاری دین بشتابند - من این ندا را لبیک گفته و به خیل یاران انقلاب پیوستم و در قالب یک کاروان هشتاد نفره عازم دیار سیستان و بلوچستان شدم و هر کجا که نیاز بود در حد وسع خود انقلاب را یاری نمودم در این سی سال فراز و نشیبهای زیادی دیدم و همرزمان زیادی از من در راه اعتلای کلمه توحید و حفاظت از این انقلاب عظیم به درجه رفیع شهادت نائل گردیده و یا جانباز شدند - من که لیاقت شهادت نداشتم ولی این توانائی را در خود دیدم که به پاس حرمت این خونهای مقدس و حق بزرگی که تمامی شهداء و بخصوص همرزمان شهیدم به گردن من داشتند راه آنها را در جبهه فرهنگی ادامه دهم و زندگینامه - وصیتنامه این شهیدان عزیز را در قالب وبلاگی منتشر نمایم تا ضمن ادای دین خود هر چند بی مقدار- این شهیدان را به نسل سوم انقلاب و بخصوص فرزندان عزیز این شهداء معرفی نمایم - امید است روح پر فتوح این شهداء ما را یاری رسانده تا در این راه موفق و ثابت قدم باشیم انشاالله - در همینجا از دوستان همرزم خود که در استان یزد و سایر استانها زندگی میکنند استدعا دارم که با مراجعه به این وبلاگ ما را یاری نموده و آثار - عکس - خاطره - زندگینامه و وصیتنامه این شهداء را برای ما ارسال فرمایند تا این وبلاگ از غنای فرهنگی بیشتری برخوردار گردد. اللهم اجعلنی من جندک فان جندک هم الغالبون

خبر مایه
پیوند دوستان
 
بوی سیب
یادنامه‌ سردار شهید محمد بروجردی؛
هبوط مسیح در کردستان‌

خبرگزاری فارس: اول خردادماه سالگرد شهادت سردار شهید محمد بروجردی ملقب به "مسیح کردستان " است که شهید همت در رسای او گفت: "بروجردی هنوز، نه بر ملت ایران و نه بر تاریخ ما شناخته نشده است. " به گزارش خبرگزاری فارس از خرم‌آباد، در آستانه فرارسیدن بیست و هفتمین سالگرد شهادت سردار شهید محمد بروجردی قرار داریم، آنچه که در ادامه می‌خوانید، نگاهی است به زندگی و مبارزات این شهید بزرگوار از زمان کودکی تا لحظه ملکوتی شهادتش...
کودکی‌‌های محمد بروجردی
در سال 1333 شمسی در روستای کوچک دره گرگ از توابع شهرستان بروجرد لرستان در خانواده ای مؤمن و مستضعف پسری دیده بر جهان گشود که او را محمد نام گذاشتند.
شش ساله بود که پدر را از دست داد، با مرگ پدر و وخامت وضعیت مادی خانواده، مادر رنجدیده؛ محمد و پنج فرزند دیگرش را با خود به تهران آورد و محله مستضعف نشین مولوی مقر خانواده بروجردی شد.


مادرش می‌گوید: محمد شش ساله بود که یتیم شد، از هفت سالگی روزها را در یک دکان خیاطی کار می‌کرد، اسمش را در یک مدرسه شبانه نوشتم. شب‌ها درس می‌خواند، همه او را دوست داشتند، چه معلم چه صاحبکارش، در سال 1347، 14 ساله بود که با شرکت در کلاس‌های آموزش قرآن و معارف اسلامی قدم به دنیای پر تب و تاب مبارزه گذاشت.
محمد بروجردی از آن روزها اینگونه روایت می‌کند: وقتی به این کلاس‌ها رفتم قرآن را خواندم و مفهوم آیات را فهمیدم و چشم و گوشم به روی خیلی مسایل باز شد، معنای طاغوت را فهمیدم، فهمیدم امام کیست و چرا او را از کشور تبعید کرده‌اند.
*در بند اسارت طاغوت
محمد، پس از چندی با تشکیلات مکتبی هیئت‌های مؤتلفه اسلامی مرتبط شد و ضمن شرکت در جلسات نیمه مخفی سیاسی عقیدتی، که به همت شهید بزرگوار حاج مهدی عراقی تشکیل می‌شد سطح بینش مکتبی و دانش مبارزاتی خود را بالا برد.
در سال 1350 ازدواج کرد و یکسال بعد به خدمت نظام وظیفه فراخوانده شد، مادرش می‌گوید: به او گفتم پسر حالا که احضارت کرده‌اند می‌خواهی چه‌کار کنی؟ گفت: مادر من مسلمانم مطمئن باش تا جایی که بتوانم تن به این ذلت نمی‌دهم، من از خدمت به این شاه لعنتی بیزارم، می‌فهمی مادر، بیزار.
محمد که علاقه‌ای به خدمت در ارتش شاهنشاهی نداشت اندکی پس از این فراخوان به قصد دیدار با قائد انقلاب، حضرت امام خمینی (ره)، از خدمت سربازی فرار کرد، اما حین عبور از مرز زمینی ایران ـ عراق توسط عناصر ساواک رژیم، شناسایی و دستگیر شد.
مادر محمد از این دوران می‌گوید: خبر آوردند که محمد مرا در خوزستان سر مرز گرفته‌اند، رفتم اهواز، سازمان امنیت، عکسش دستم بود و گریه می‌کردم. از آنجا رفتم زندان ساواک سوسنگرد. این پسر آنجا بود، وقتی وارد اتاق بازجویی شدم، دیدم او را از پاهایش به سقف آویزان کرده‌اند و کتکش می‌زنند، همین طور مثل باران چوب و شلاق و باطوم بود که روی سر صورت بچه‌ام می‌بارید ولی حتی یک آخ هم از محمد نشنیدم.
سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت درباره روحیه بالا، عشق به ولایت و تعهد عمیق محمد به آرمانش در آن ایام سخت اسارت در سیاهچال‌های آریامهری می‌گفت: در زندان، عوامل رجوی و سایر همپالگی‌های منافقین به برادرانی که معتقد به ولایت فقیه و رهبری حضرت امام بودند از روی طعنه می‌گفتند: "فتوایی! "
این هم یکی از مظلومیت‌های مضاعف بچه‌های حزب‌اللهی در آن سال‌ها بود، بعضی‌ها در برابر این انگ زدن‌های رذیلانه منافقین دست و پایشان را گم کردند، ولی محمد خیلی منطقی و زیبا آنها را توجیه کرد، او بدون هیچ ابایی گفته بود، آری ما فتوایی هستیم و مقلد، خودمان که مجتهد نیستیم تا بتوانیم تا احکام را از منابع آن استخراج کنیم، بگذارید هر چه دلشان می‌خواهد، بگویند. *مجاهد فتوایی
محمد، نهایتاً پس از شش ماه اسارت از زندان آزاد شد، همزمان با آزادی از محبس بلافاصله او را تحویل ارتش دادند و بدین ترتیب محمد برای خدمت اجباری سربازی به تهران آمد، پس از خاتمه دوران سربازی با تجاربی که از دوران زندان و خدمت در ارتش کسب کرده بود، این بار به طور حرفه‌ای قدم به میدان مبارزات سیاسی ـ مکتبی گذاشت، در قدم نخست در صدد برآمد تا با روحانیت متعهد پیرو خط امام تماس و ارتباط بر قرار کند، چندی بعد در رابطه با تشکل‌های فرهنگی ـ تبلیغاتی دست به‌کار چاپ، تکثیر و توزیع اعلامیه‌ها و پیام‌های حضرت امام (ره) شد.
مادر محمد از فعالیت‌های او در این مقطع خاطرات جالبی دارد: خانه ما در مولوی تبدیل شد به مرکز انتشار اعلامیه ضد رژیم. محمد به همراه چند نفر از دوستانش در طبقه همکف یکی از اتاق‌ها سه چهار دستگاه خیاطی گذاشتند و عده‌ای بی‌وقفه پشت این چرخ‌ها کار می‌کردند. این ظاهر قضایا بود، درست در زیر زمین همین اتاق آنها چاپخانه مجهزی داشتند که شبانه روز کار می‌کرد، سر و صدایش تمام محله را برداشته بود، البته باعث سوء ظن کسی نمی‌شد، هر کس به خانه می‌آمد فکر می‌کرد این همه سرو صدا مال آن چهار تا چرخ خیاطی است.
محمد با درس‌هایی که از فعالیت‌های سیاسی ـ تبلیغاتی گرفته بود، نهایتاً به این نتیجه رسید که در راه سرنگونی دیکتاتوری آمریکایی شاه صرفاً به مبارزه سیاسی نباید بسنده کرد.
به روایت سردار حاج سعید قاسمی؛ محمد در سال 1355 در معیت چند تن از دوستانش برای آموزش اصول و قواعد جنگ‌های پارتیزانی راهی سوریه شد، در سوریه حاج آقا و دوستانش به اردوگاه‌های نظامی جنبش امل معرفی و سرگرم طی دوره‌های رزم چریک شهری و نبرد پارتیزانی شدند، بعد از ختم دوران آموزشی شهید بروجردی و دوستانشان تصمیم می‌گیرند تا برای گرفتن حکم شرعی مبارزه مسلحانه به نجف رفته و با حضرت امام (ره) ملاقات کنند، اما بنا به برخی مسایل و معضلات، مخصوصا گرم شدن روابط رژیم بعث عراق با دیکتاتوری شاه، امکان سفر آنان به عراق منتفی شد و ناچار به ایران برگشتند.
محمد، خود از جمله دلایل اصلی بازگشت از سوریه را، واهمه از غلتیدن به ورطه سیاست بازی‌ها و تزهای شبه مارکسیستی که در صفوف برخی گروه‌های مقاومت لبنانی ـ فلسطینی حاکم بود، ذکر می‌کرد.
پس از چاپ مقاله موهن ساواک در روزنامه اطلاعات و قیام خونین 19 دی ماه سال 1356، و سرکوبی خیزش روحانیت و مردم شهر قم، محمد یک رشته عملیات چریکی فشرده و ضربتی را علیه تأسیسات سیاسی ـ امنیتی و مراکز به ظاهر فرهنگی رژیم و حامیان آمریکایی آن، طراحی و اجرا کرد. از جمله این رشته فعالیت‌های مسلحانه، می‌توان به انفجار رستوران خوانسالار، عشرتکده و محل تجمع و عیاشی مامورین آمریکایی ستاد آسیای جنوب غربی C.I.A در تهران، انفجار اتوبوس نظامی حامل مستشاران آمریکایی در لویزان، خلع سلاح مأمورین قرارگاه شهربانی شاهنشاهی در تهران، عملیات نظامی علیه یک رشته از مراکز ساواک، در 15 خرداد 1357 و انفجار تاسیسات برق مراکز رژیم در منطقه شوش تهران و... نام برد.
با اوج گیری روند انقلاب اسلامی، محمد به صورت شبانه‌روزی، درگیر هدایت و اجرای مسایل سیاسی ـ نظامی نهضت شد.
در دوازدهم بهمن سال 1357؛ همزمان با ورود پیروزمندانه حضرت امام به ایران، به امر شهید مظلوم دکتر بهشتی و با نظارت حاج مهدی عراقی، مسئولیت تشکیل و سرپرستی گروه حفاظت از رهبر کبیر انقلاب، به محمد محول شد.
وی به همراه دیگر همرزمانش، مسئولیت حراست از امام بزرگوار را در فرودگاه مهرآباد، در مسیر بهشت زهرا (س) و در مدرسه علوی عهده‌دار شد، سپس بلافاصله دست به کار تشکیل و سازماندهی یگان حفاظت محل سکونت حضرت امام در تهران شد، در پی آغاز درگیری‌های مسلحانه مردم و نیروهای شاه در روزهای 21 و 22 بهمن 1357، محمد نیز همدوش دیگر رزمندگان انقلاب به صفوف متزلزل قوای آریامهری حمله ور شد.
او نقش چشم‌گیری در تصرف پادگان جمشیدیه و نیز آزادسازی مراکز رادیو و تلوزیون از لوث چکمه پوشان گارد جاویدان ایفا کرد و در همین عملیات اخیر نیز با اصابت گلوله‌ای از ناحیه پا مجروح شد.
ایفای نقش در تشکیل نیروهای مسلح و انجام وظیفه‌ محمد در این سمت، چندان به درازا نیانجامید، تو گویی سرنوشت فرزند مسیحایی خطه‌ی بروجرد، در عرصه‌ای دیگر می‌باید رقم می‌خورد، به گفته‌ی سردار سرلشگر محسن رضایی، محمد از بنیانگذاران اصلی سپاه بود، او یکی از 12 نفری بود که سپاه را پایه گذاری کردند.
تحت نظارت شورای انقلاب؛ با کوشش فراوان و خستگی ناپذیر محمد و یارانش، بازوی مسلح انقلاب اسلامی در بهار 1358 تاسیس شد. در آن مقطع، خود محمد در شورای مرکزی سپاه آغاز به کار کرد و به فاصله کوتاهی پس از آن، مسئولیت معاونت عملیات پادگان ولی عصر (عج) را عهده‌دار شد. وی شدیداً به ضرورت تداوم تربیت عقیدتی ـ سیاسی در کنار آموزش نظامی عناصر سپاه و نظارت روحانیت انقلابی پیرو خط امام بر عملکرد کلی این نهاد انقلابی تأکید داشت.
*جهاد مسیحایی
با گسترش غائله آفرینی تجزیه طلبان تحت الحمایه آمریکا و حزب بعث عراق در کردستان؛ محمد در رأس گروهی از سپاهیان کم‌ساز و برگ انقلاب، ابتدا به کرمانشاه و از آنجا به سنندج رفت.
از همان بدو ورود به منطقه، فرماندهی عملیات قلع و قمع قوای تا بن دندان مسلح ضد انقلاب در کردستان را بر عهده گرفت.
در شرایطی که سنندج و پادگان لشگر 28 ارتش در این شهر، به محاصره کامل قوای ائتلافی ضد انقلاب، از دموکرات و کوموله گرفته تا چریک‌های فدایی و گروهک پیکار درآمده بود،؛ محمد بروجردی و تنی چند از همرزمانش، توسط یک هلیکوپتر هوانیروز در پادگان سنندج پیاده و در چنین شرایط وخیمی، بروجردی مصمم و قاطع و با وجود تنگناها و معضلات موجود، برخوردی حساب شده داشت و با مکرر تلاوت کردن آیات قرآنی و جملات حماسی حضرت امیر (ع) از نهج البلاغه، جمع کوچک رزم آوران مدافع پادگان را، تهییج و به ادامه‌ی پایداری و ایثار، تشجیع می‌کرد.
شهید علی صیاد شیرازی، همرزم شهید بروجردی از آن روزها می‌گوید: "موقعی که ضد انقلابیون، محل باشگاه افسران لشگر 28 را در سنندج محاصره کردند، بچه‌های ما در آنجا، مدت 40 شبانه روز در محاصره مطلق بودند، حتی چیزی برای خوردن هم نداشتند، با این حال استقامت می‌کردند. شهید بروجردی، برای رهایی اینها، دست به هر کاری می‌زد، او آنقدر در این راه استقامت کرد که با همکاری و یکدلی رزمندگان سپاه و ارتش، پس از مدتی کوتاه، محاصره در هم شکست، نمونه چنین صحنه‌هایی را در آن زمان، زیاد داشتیم که رزمندگان همیشه با همین پایمردی و استقامت، به مصاف ضد انقلابیون می‌رفتند. "
در کنار نبرد قاطع و قهرآمیز با تجزیه طلبان، "مسیح کردستان " به راستی عامل رأفت و برخورد برادرانه با مردم مستضعف کردستان بود،
سردار حاج سعید قاسمی، از خصایص مردمی محمد، خاطرات شیرینی به یاد دارد،... "در همان شب‌های اول آزادسازی سنندج، که ضد انقلابیون شکست خورده با سلاح‌های سبک و نیمه سنگین از هر طرف به سوی مردم و نیروهای انقلاب شلیک می‌کردند و رفت و آمد در سطح معابر شهر تقریباً غیر ممکن به نظر می‌رسید؛ به حاج آقا خبر دادند که در یکی از خانه‌های نزدیک پادگان، خانم بارداری هست که زمان وضع حمل او فرا رسیده، منتهی با توجه به عدم امنیت در سطح شهر، بردن او به بیمارستان غیر ممکن است،. شهید بروجردی بلافاصله نشانی آن خانه را گرفت، تنها و بدون محافظ، سوار بر یک ماشین فرسوده به آنجا رفت و با کمک شوهر آن خانم، او را به بیمارستان سنندج منتقل کرد و تنها بعد از اطمینان خاطر از وضعیت این خانواده کُرد بود که از بیمارستان به پادگان برگشت.
*مقابله با بعثیون
با شروع تهاجم ارتش عراق به خاک میهن اسلامی در مهر ماه 1359، محمد به همراه تنی چند از همرزمانش، راهی سر پل ذهاب شد.
در جریان محاصره این شهر، که می‌رفت تا منجر به اشغال آن توسط ارتش بعث شود، محمد و یارانش طی یک رشته نبردهای سخت و سهمگین، پوزه لشگرهای تانک و کماندویی دشمن را به خاک مالیده و شهر را از خطر سقوط حتمی نجات دادند.
در این نبرد نابرابر، محمد چندین بار تا پای شهادت پیش رفت و بالاخره هم، از ناحیه دست جراحت سختی برداشت، آنچه در این دوران بر صعوبت کار محمد و همرزمانش در جبهه‌های غرب به‌صورت صد چندان می‌افزود، تسلط بلا منازع لیبرالیزم منحط و در رأس آن، بنی صدر خائن، بر مقدرات جبهه و جنگ بود.
سردار شهید حاج همت از تلخ کامی‌های فرزندان انقلاب بر اثر سیاست‌های مخرب لیبرال‌ها در ماه‌های آغازین جنگ، فراوان گفته‌ها داشت. از جمله اینکه، "در یک جلسه نظامی، به اتفاق شهید بروجردی و سایر برادران سپاه غرب کشور، به بنی صدر گفتیم عراق چندان هم که وانمود می‌کنید، آسیب ناپذیر نیست، شما کافیست به استعداد یک تیپ نیرو به ما بدهید تا ضربات خوبی به دشمن در جبهه غرب، در عمق شهرهایش وارد کنیم، پاسخ بنی صدر را هیچ وقت از یاد نمی‌برم که گفته بود ما نیروهایمان را برای دفاع از جنوب لازم داریم، من حتی یک نفر هم در اختیار شما قرار نمی‌دهم. "
*منش محمد
در وصف خصایل اخلاقی محمد، همین بس که عموم مردم کردستان لقب "مسیح کردستان " را به او پیشکش کرده‌اند.
محمد، با وجود موقعیت درخشان و برجسته‌ای که در بین فرماندهان عالی رتبه نیروهای مسلح انقلاب اعم از ارتش و سپاه داشت، چنان کُف نفس و تواضعی از خود بروز می‌داد که در بین تمام رزم‌آوران جبهه‌های غرب و جنوب، اخلاص او زبانزد خاص و عام شده بود، با توجه به اینکه فرماندهی عالی جنگ در جبهه‌های شمال غرب و غرب کشور را بر عهده داشت، بارها خبرنگاران جراید و اکیپ‌های گزارشی رادیو و تلویزیون برای مصاحبه به سراغش می‌رفتند اما هر بار دست خالی برگشتند، چرا که "مسیح کردستان "، همواره از دوربین‌های تلویزیونی و میکروفون‌ها گریزان بود.
روز اول خرداد سال 1362، سردار محمد بروجردی به همراه پنج تن دیگر از فرماندهان سپاه، به قصد انتخاب محلی مناسب برای استقرار تیپ ویژه شهدا، شهرستان مهاباد را ترک کرد.
و ادامه روایت لحظه وصل شهید بروجردی را از زبان یکی از همسفرانش می‌خوانید...: "بین راه، برادری که کنار ایشان نشسته بود، از مشکلات خودش صحبت می‌کرد، حاج آقا در جواب او گفتند، این دنیا ارزشی ندارد، ما باید همه چیزمان را در راه خدمت به مکتب‌مان بدهیم، همانطور که امام حسین (ع) و اصحاب ایشان با تمام سختی‌ها مبارزه کردند، ما هم مکلف به صبر و مبارزه‌ایم.
و با عبور از سه راهی مهاباد ـ نقده، خودرو حامل محمد و دوستانش به مین برخورد کرد.
صدای انفجار مهیبی بلند شد، ماشین از زمین کنده شد و تمام سرنشینان، از آن بیرون پرتاب شدند، حاج آقا حدود 70 قدم دورتر از ماشین به زمین افتاد، وقتی بالای سرش رسیدیم، همان تبسم گرم همیشگی را بر لب داشت اما شهید شده بود.
سردار شهید حاج ابراهیم همت، درباره مهجور ماندن قدر و ارزش نقش شهید بروجردی در تاریخ پر فراز و فرود انقلاب اسلامی و دفاع مقدس؛ 6 ماه پیش از شهادتش در کربلای خیبر گفته بود، "بروجردی هنوز، نه بر ملت ایران و نه بر تاریخ ما شناخته نشده، تصور من این است که زمان بسیاری باید سپری شود تا بروجردی شناخته شود. "

*فرازی از وصیتنامه شهید بروجردی
"اصل مقاومت و پایداری – همان طور که امام فرمودند – نباید فراموش شود که بیم آن می‌رود زحمات شهدا به هدر رود. اگر چه آنها به سعادت رسیدند اما این ما هستیم که آزمایش می‌شویم.
من با تمام وجود این اعتقاد را دارم که شناخت و مبارزه با جریان‌هایی که بین مسلمین شایع شده و سعی در به انحراف کشیدن انقلاب از خط اصیل و مکتبی آن دارد، به مراتب حساس‌تر و سخت‌تر از مبارزه با رژیم صدام و آمریکاست. وصیتم به برادران این است که سعی کنند توده مردم را که عاشق انقلاب هستند از نظر اعتقادی و سیاسی آماده کنند تا بتوانند کادرهای صادق انقلاب را شناسایی کنند و عناصری را که جریان‌های انحرافی دارند، بشناسند که شناخت مردم در تداوم انقلاب، حیاتی است. 
‌تهیه شده در دفتر خبرگزاری فارس در استان لرستان


  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ sghl